بررسی نقش احساس، در عدم کارایی جنبش زنان(فمنیست)
تحلیلی انتقادی برتاریخچه جنبش زنان(فمنیست)
یکی از اشتباهات متداول تاریخی که بسیاری از محققین و نیز فمنیست ها بر آن باورند ، نسبت دادن مبدا تاریخی پیدایش اندیشه های زن ستیزانه به حکمای یونان از جمله افلاطون و ارسطو است .
برخی از این هم فراتر رفته وحتی آموزه های کتاب مقدس را متاثر از اندیشه های حکمت یونانی می دانند.(مویرآئین ،1382 – ص 135 ؛ یولووید 1381 – ص 110)
این نظریه بنا به دلایل تاریخی (بازه زمانی )، ملاک تاثیرگذاری و...) که مجال بحث در آن نمی گنجد رد و آنچه که محرز شده این است که صبغه ی اندیشه های تبعیض آمیز جنسیتی در کتاب مقدس متاثر، از نگرش حکمای یونانی نبوده است. (البته قابل ذکر ست که بروز این اندیشه تبعیض آمیز جنسیتی در کتاب مقدس، معلول راه یابی نظریات رایج مردسالارانه و به تبع آن تغییر های انحرافی است که موجب شد این ادیان الهی از تعالیم حقیقی و اهداف اصلی خویش دور شوند. (میشل ،1372- ص 46)
مسیحیت با دو نگاه و رویکرد مجزا با جنبش زنان برخورد کرد : از یک طرف در قالب سنتی آن یعنی مذهب کاتولیک به سرکوبی و مخالفت با حقوق زنان پرداخت و از طرف دیگر با محتوای روشن فکری یعنی مذهب اصلاح گرای پروتستان به حمایت و دفاع از نهضت زنان پرداخت ولی سرانجام فمنیست ها از هر دو مذهب عبور کردند، زیرا متن و آموزه های کتاب مقدس، که نقطه اجماع و وحدت این دو مذهب مسیحی بود را آشکارا کنار نهاده و به رویارویی با آن برخاستند.
تقدم زمانی چند قرنی جنبش زنان به قبل از دوره رنسانس و نهضت اصلاحی پروتستانیسم و پیدایش سرمایه داری پیشرفته بر می گردد.
در عوامل ایجادی جنبش زنان به وضوح می توان از خشونت و سخت گیری کلیسا علیه زنان و تئوری های خرافه آمیز و محرومیت های حقوقی مربوط به آنان نام برد که جزء عوامل و محورهای اصلی درگیری نهضت رنسانس و انقلاب کبیر فرانسه و فلاسفه عصر روشن گری با اصحاب کلیسا، بر سر موضوع زنان بود .
اهمیت این جمله در آن است که نیمی از جمعیت موثر بر تصمیمات چه در بعد سرمایه داری و چه در بعد مشارکت سیاسی برای تثبیت دولت های حامی سرمایه داری، زنان بودند که سیاستِ جذب زنان را ایجاب می نمود و از سوی دیگر فرهنگ مذهبی حاکم بر جوامع اروپایی ورود زنان را به عرصه های اجتماعی مختلط کار و سیاست محدود و دشوار می نمود. سرمایه داری در عمل با تضاد خاصی مواجه شد و نقش عمده ای را در رابطه با جنبش زنان ایجاد کرد.
در تحلیل این رابطه پیچیدگی خاصی به چشم می خورد؛ سرمایه داری پیشرفته از یک سو برای تامین نیروی انسانی ارزان و استفاده از آرای سیاسی زنان برای تثبیت دولت های حامی سرمایه داری، سیاستِ جذب زنان را پیگیری می نمود و از سوی دیگر فرهنگ مذهبی حاکم بر جوامع اروپایی ورود زنان را به عرصه های اجتماعی مختلط کار و سیاست تقبیح و تجریم می نمود و این خود مانع بزرگی بر سر راه سرمایه داری ایجاد کرده بود. سیاست های پیچیده و موذیانه سرمایه دارای از یک سو و با تضعیف پایه های اعتقادی و دینی، اخلاقی، حمایت از آزادی های جنسی، حق مالکیت ،حق طلاق، حق مشارکت سیاسی زنان و با بهره جویی از نقاط ضعف مسیحیت به چالش با کلیسا پرداخت تا به طور غیر مستقیم و استثمار گرانه ی سرمایه داری، تمایل به حفظ سنت مزد ارزان زنان را ایجاد می نمود و از این رو سرمایه داری پیشرفته با سیاست های متضاد خود موجب سردرگمی فمنیست ها شد و در نهایت نقطه تلاقی و پیوند آنان و عامل ترغیب زنان در به دام افتادن سرمایه داری از طریق جنگ مشترک با مسیحیت حاصل شد.
جنگیدن زنان با عملکرد دوگانه مسیحیت که عامل بروز تعارضات و تناقضات بسیاری شده بود تا جایی پیش رفت که منجر به جریانات فرهنگی موثر به روند جنبش زنان نیز شد.
کتاب دایره المعارف و دیگر آثار متعدد ، آئینه ی تمام نمای فضای فکری علمی و دینی و سیاسی جهان این دوران بود که همزمان با انقلاب کبیر فرانسه شکل گرفت.
این کتاب مهم و کلیدی توسط فراماسونرها تهیه می شد و فراماسونرها با حمایت مالی و علمی لژهای فراماسونری مسئله را طوری رقم می زدند که روح و محتوای بیشتر مطالب دایره المعارف از نظر کلیسا پاپ و دولت های وقت ، الحادی و ضد آموزه های دینی تلقی می شد و از این جهت از انتشار آن به راه های توقیف نمودن، سوزاندن، سانسور کردن ممانعت به عمل می آمد.
اولین نوشته های فمنیستی به معنی حقوقی و نیز جنسیت گرایی از نهاد این گروه جوشیده و به چالش با مسیحیت سنتی کاتولیزم منجر شد.
مبانی اعتقادی و عملی کاتولیسم بر دو پایه کتاب و سنت یا فتاوای پاپ ها استوار بود و عملکرد نامناسب کلیدی کاتولیک در زمینه های گوناگون اعم از فساد اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی و استبداد دینی شرایط شورش خودجوش و نارضایتی از درون را ایجاد نمود. نمونه بارز آن در انقلاب کبیر فرانسه که هزاران کشیش دینی از پاریس فرار کردند و اموال آن ها به نفع کلیسای کاتولیک مصادره شد.(دورانت 1370 ج11،ص55)
فمنیست ها در ادامه مسیر مبارزه خود به مبارزه فرهنگی و انحصار شکنی قدرت دینی پاپ ها، نهضت ترجمه کتاب مقدس را شکل دادند و در سده چهاردهم (1384م) جان ویکلیف، دانشمند ناراضی انگلیسی دست به ترجمه انگلیسی بسیار ارزشمند و ادیبانه کتاب مقدس زد و در قداست مرجعیت پاپ نیز تشکیک کرد.
در این دوران نظام حقوقی مدنی حاکم بر جوامع مسیحی به طور دقیق برگرفته از روح احکام کتاب مقدس بود و جنبش زنان پس از این به لحاظ رویارویی بی واسطه با فرهنگ کتاب مقدس خود به خود به سمت مسائل و معرفت جنسی و نیز تبیین نظام حقوقی برای رفع تبعیض کشیده شد.
در کنار عوامل مختلفِ متضاد دینی و عملکرد های دو گانه مسیحیت(در دین)، سرمایه داری، عوامل فرهنگی عامل دیگری به نام رویکرد اومانیستی در این میان به چشم می خورد که اثر عمده ای در روند انحرافی ایجاد این مکتب (فمنیست) نهاد.
سوال اصلی و فرضیه در این مقاله آن است که آیا با توجه به عوامل مختلف زمانی و محیطی مانند تضاد های دینی و فرهنگی و اقتصادی(سرمایه داری) این مکتب توانسته مسیر اصلی خود را که به دنبال احقاق حقوق زنان بوده است به درستی مدیریت کند؟
آیا نقش احساس، کارکرد اصلی این جنبش (مکتب ایجادی فمنیست) را زیر سوال نبرده است؟
برای پاسخ فرضیه های موجود به صورت کلی به مباحث اومانیستی مکتب فمنیست می پردازیم:
فمنیسم وامدار اعتقاد به اومانیسم است و اصول پنج گانه اومانیستی اصالت فرد، تجربه، آزادی، برابری و عمل گرایی می باشد.
فمنیسم این اصول را بن مایه مکتب خود می داند. در این بینش انسان محورانه که بعد از دوره رنسانس به بعد شالوده تفکر غربی را تشکیل می دهد نقد های بسیاری به آن وارد است.